زیبا, دختر عموی او با مشاوره از پدر
شخص ساده و معصوم باور نکردنی نیکول انیستونز کاملا اخیرا اقدام کرده است و پدرش از این موضوع خوشحال نشده است. به نظر می رسد مانند تنها چیزی که او بهترین در مورد دیگر در تلاش است تا گربه. پدر او می خواهد نیکول به مرد جوان صحبت کردن به. کمی نشانی از او می دانم, این بانوی سفت می خواهد برای پر کردن بیدمشک بالغ خود را با او کاملا برادرزاده سفت دیک. او پسر خوش شانس را دوست دارد تا دیک او سخت به عنوان فولاد است. سپس انگشتان خود را در اطراف خود قرار می دهد و در دهان خود برای یک ضربه عاشقانه قرار می دهد. او چشمک می زند چشم ابی زیبا او را در او و رکود از جوانان باور نکردنی خود را قبل از رفتن برای سوار خروس از زندگی او. سپس, او شاخه های بار خود را عمیق در داخل سر و دست شکسن تنگ او. حالا که یک درس متضاد کوچ است.